به منظور دست يابي به حداکثر کارايي منابع و حداکثر تاثير کارکرد هر يک از واحدهاي سازماني، يکي از مهمترين فاکتورهاي موثر در سازمان های متوسط و بزرگ، هماهنگي لحظه اي، فرآيندي و دقيق واحدهاي سازماني با يکديگر است. اين مسالهدر سازمان هايي که به صورت هلدینگ یا گروه با هم کار می کنند یا به دليل پراکندگي جغرافيايي، امکان برقراري ارتباطات آنلاين اطلاعات مساله اي مهم محسوب مي شود، بسيار ضروري تر به نظر مي رسد.
يکي از مهم ترين تحولات يک دهه گذشته علوم مديريتي، به وجود آمدن نگرش فرآيندگرا به جاي نگرش وظيفه گرا در اين سازمان ها از طريق نظارت بر روي فرآيندهاي تجاري به جاي نظارت بر ساختار جداگانه واحدهاي سازماني است. مهم ترين ابزار پياده سازي اين نگرش در سطح سازمان ERP است.
به طور خلاصه ERPيک سيستم فرآيندمحور است که ضمن ارتقا فرهنگ سازماني و ايجاد روابط مشخص هر واحد سازماني در هر فرآيند، با ايجاد شفافيت اطلاعاتي، به مديران ارشد و مياني، در افزايش دقت برنامه ريزي منابع سازمان از طريق افزايش کيفيت اطلاعات و در نتيجه تصميم گيري درست و به موقع کمک شایانی مي کند.
از سوي ديگر، به کمک ابزارهاي نرم افزاري، حجم ورود اطلاعات تکراري به شدت کاهش يافته و امکان دريافت گزارشات ريز و کلان براي تمامي سطوح سازمان ميسر مي گردد.ERPیک سیستم وسیع و یکپارچه است که همه فرآیندهای اصلی یک سازمان بزرگ را بر اساس برخی از بهترین استانداردهای روز دنیا مکانیزه می نماید. ولی حقیقت این است که بسیاری از سازمان های بزرگ ایرانی، آمادگی و توان تطبیق ساختارها و فرآیندهای جاری خود را با به روش های ارائه شده توسط ERP های شناخته شده دنیا ندارند.
ERP های موجود در دنیا، برای سازمان هایی طراحی شده اند که توانایی آن را دارند تا بسیاری از فرآیندها و روال های کاری خود را با آنچه که در ERP آورده شده است، انطباق دهند و این نکته ای است که اغلب سازمان های بزرگ در ایران، با آن نقطه فاصله زیادی دارند. در نتیجه، ERP های موجود، دست سازمان ها را در خروج از چارچوبی که نرم افزار برای کسب و کار آنها تجویز می کند می بندند. در حقیقت این ERP نیست که خود را با سازمان تطبیق می دهد، بلکه سازمان است که باید خود را با ERP تطبیق دهد و در صورتی که بخواهیم با استفاده از Customization، رفتار ERP را در هر سازمان تغییر دهیم تا اندکی مطابق با فرآیندهای سازمانی شود، ضمن بالا بودن هزینه انجام این کار، این تغییرات باعث ایجاد ناهماهنگی در بلوک های از پیش ساخته شده بدنه ERP می شود.
مثلا اگر یک سازمانی قصد خرید از ERP شرکت مایکروسافت را دارد باید بداند که نمی تواند برای ثبت پیش فاکتور فروش، فرآیند و روال تایید (workflow) ایجاد کند و به محض ذخیره پیش فاکتور و بدون نیاز به تایید مدیر، کاربر می تواند از روی آن فاکتور فروش ایجاد کند، چرا که best practice های Microsoft Axapta می گوید، فروش نیازی به فرآیند ندارد و بایستی در سریع ترین زمان ممکن انجام شود.
این رویکرد از چند جهت مهم است:
بزرگترین علت شکست پروژه های ERP در سازمان های بزرگ، عدم توان سازمان در تغییر فرهنگ سازمانی و ساختار اجرایی خود می باشد. رویکرد ATRA ERP مسئولیت تغییرپذیری را از روی دوش سازمان بر می دارد و آن را به دوش نرم افزار منتقل می کند. به جای اینکه سازمانی که سالهاست، بدون ERP با موفقیت در عرصه های اقتصادی فعالیت کرده است خود را با نرم افزار تطبیق دهد، این نرم افزار است که باید خود را با آن سازمان تطبیق دهد و سعی کند به صورت تدریجی و با افزایش درک سازمان از فرآیندهای وضع موجود، سازمان را به سمت پذیرش و پیاده سازی فرآیندهای وضع بهبود یافته ارتقا دهد
وقتی فرآیندهای یک سازمان تعریف شده نیستند، تعریف و بهینه سازی آنها روی کاغذ در ابتدا امری ساده به نظر می رسد، ولی در زمان اجرای آن فرآیندهای کاغذی به صورت عملی، دیده می شود که اکثر این پروژه ها شکست می خورند. رویکرد ATRA ERPمی گوید به جای اینکه مقدار عظیمی منابع مالی و زمانی صرف بهینه نمودن فرآیندهای معیوب سازمان روی کاغذ شود، باید فرآیندهای جاری سازمان را تا حد ممکن و تا جایی که سازمان آمادگی پذیرش آن را دارد، بهبود داد و به سرعت مکانیزه نمود و در مراحل بعدی و به مرور زمان و با استفاده از دانش و فرهنگی که سازمان در کار با یک سیستم ERP به دست می آورد، فرآِیندهای مکانیزه را به صورت مستمر، بهبود داد. داشتن چنین رویکردی، مستلزم استفاده از سیستمی انعطاف پذیر است که بتواند در طول زمان و با هزینه معقول، خود را با فرآیندهای جدید سازمان انطباق دهد.